هیچ چیز با تو شروع نشد....

هیچ چیز با تو شروع نشد همه چیز با تو تمام می شود....

درگیری های ذهنی من

درگیری های ذهنی من

انسان به حکم اینکه آزاد است هرلحظه میتواند آغاز داشته باشد

 هر لحظه این جمله مثل پتک بر سرم کوبیده می شود  و من سرم درد میکند برای فهمیدن این جمله ها.

یجایی جان لاک میگه هدف هر دینی در تاریخ رساندن انسان ها به رستگاری و این رستگاری با زور و اجبار بدست نمیاد.

داشتم بر روی واژه ی رستگاری فکر میکردم اینکه رستگاری و  یا به تعبیر قران بهشت ادمها چیه؟ بهشت چه موقع حاصل میشه؟ بهشت یعنی کجا یعنی چگونه ؟ اصلا بهشت یه مکانه یا یه باور؟

 فیلم (سبکی تحمل ناپذیر هستی ) که یه فیلم اقتباسیه از رمانی به همین نام از میلان کوندرا اینجوری شروع میشه که مردی به نام توماس که معتقده زندگی فقط یباره و ادم تا  می تونه و از دستش میاد باید هر کاری رو که دوست داره انجام بده و واژه ای به نام گناه و عذاب وجدان و اخلاق وجود نداره ، به راحتی روابط جنسی با زن های مختلف برقرار میکنه و معتقده عاشق شدن یک واژه ی پوچ و بی مفهومه و سعی میکنه در روابطش تا میتونه دل بسته نشه. قصد توضیح کامل فیلم رو ندارم اما در ادامه در اتفاقی ناخواسته وابسته دختری میشه و کم کم این وابستگی تبدیل به عشق میشه و اتفاقاتی که از لحاظ سیاسی و اجتماعی در فیلم می افته تا حدی پیش میره که عقاید توماس آرام آرام تغییر میکنه و به جایی میرسه که توماس بر سر باورهاش حاضر میشه شغلش رو موقعیت اجتماعیش رو از دست بده تا بر روی عقایدش پایبند باشه و در صحنه ی اخر فیلم که همه افکار توماس به انسانیت و اخلاق نزدیک میشه و به قول معروف به رستگاری میرسه در ماشین و در کنار دختری که واقعا عاشقشه جمله ای رو به زبون میاره که نشان از تمام شدن جنگ درونی فکری توماس داره اونجا میگه " من چقدر خوشبختم" . و ماشین همونجا تصادف میکنه و توماس و همسرش هر دو کشته میشن.

درسته کشته شدن ولی به عقیده ی میلان کوندرا این یک تولد دباره اس تولد فکری و رستگاری که توماس بهش رسید ، البته نه به همین آسانی و راحتی ، تحمل سختی سال ها و کشیدن رنج های ذهنی زیاد و در نهایت رسیدن به مقصود انسانیت و رستگاری و بهشت.

بهشت فکری توماس به نظرم همان نقطه پایان بود که گفت چقدر من خوشبختم.

و من به این فکر میکنم که دین آمده تا من به این نقطه برسم ، به اینجا برسم ، به یک بهشت فکری برسم ، به اینجا برسم که از درون با وجود خودم جنگ نداشته باشم و خودم رو خوب بشناسم و در درون خودم بگم چقدر من خوشبختم، رسیدن به این نقطه که این همه روایت و ایه داریم که همون خود شناسیه همینجاست، این نقطه اس که جونتم باید بدی تا بهش برسی.

بهشت تو فکر آدماس نه تو جسم آدما...

و خواستم بگم که بهشت یه باوره نه یک مکان  که خوش اب و هوا باشه و پر از گل و بلبل و اینجوری بگم که بهشت اون فکر و طرز دید آدمه به دنیا به زندگی ، یاد اون حرف علامه طباطبایی افتادم که فرمودند بهشت و میوه هاش و الفاظی که قران در مورد بهشت بکار میبره که جوی روان و درخت و باغ و اینچیز ها همه برا اینه که دید پایین ما آدم ها رو جذب کنه و اینا همش واژه هایی هستند که باطن عمیقی دارند و بهشت واقعی فراتر از این واژه ها و کلماته و بهشت در ذهن آدم هاست ، هرکسی باید ببینه بهشتش رو چجوری میسازه.

و اینجاس که میگه دین اومده تا تو به رستگاری برسی به بهشت برسی و این بهشت رسیدنه به زور نمیشه ، یه نفر به اجبار و زور بیاد و به من بگه نماز بخون و روزه بگیر و یا مثلا کلیسا برو و دعا بخون ، اینا هیچکدوم من رو رستگار نمیکنه ، رستگاری من اون زمانی شروع میشه که ذهن و فکر من به این باور برسه که چرا باید بخونم چرا باید برم ، اون موقعی که باور در پوست و گوشت من ریشه زد اونجاس که رستگاری و بهشت من شروع به ساخته شدن میکنه.تا باور ایجاد نشه هر لحظه هر بادی انسان رو به هر طرفی پرت میکنه ، نیازه ریشه های محکمی ایجاد بشه.


یَٰٓأَیُّهَا ٱلْإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَٰقِیهِ

هان ای انسان! تو به سوی پروردگارت تلاش بسیاری داری و سرانجام به لقای او خواهی رسید.

سوره انشقاق ایه ۶

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف
هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می‌شود
کوهستان‌هایی که قیام کرده‌اند
تا آمدنت را پیش از همگان ببینند.
اقیانوس‌ها که کف بر لب می‌غرند و
به جویبار تو راهی ندارند.
باد و هوا که در اندیشه‌اند

چرا انسان نیستند تا با تو سخن بگویند
و تو سوسن خاموش!
همه چیزت را در ظرفی گذاشته
به من داده‌ای
تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم

همه چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام می‌شود
جز نامم.
"شمس لنگرودی"
آرشیو مطالب
پیوندهای روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان